آذرکیوان (940- 1027 ه.ق) در استخر فارس در خانوادهای زرتشتی و روحانی زاده شد. نسب او را تا کیومرث و حتی پیش از آن و مادرش را از فرزندان خسرو انوشیروان دانستهاند. از پنج سالگی ریاضت را آغاز کرد. 28 سال در خمی به سر برد. سپس رهسپار هند شد، 40 سال آنجا بود و مریدانش را ارشاد میکرد تا در حدود 1027 قمری (1618م) در گذشت (دالوند، 1392، ص233 و منابع دیگر). او بنیانگذار مکتبی است که نزد پژوهشگران به «مکتب آذرکیوان» شهرت دارد. آذر کیوان و پیروانش، کیش خود را «کیش آبادی» نامیده و سابقه او را به «مهآباد» نخستین شاه و پیامبر ایران باستان رسانیدهاند. ایشان کتاب آسمانی خود را دساتیر میدانند که یزدان برای مهآباد فرستاده و «در او هر دانش و هر زبان بوَد... زبانی که به هیچ زبان فرودینیان نمیماند و آن را آسمانی زبان نامند» (دبستان مذاهب، ص 10). آذرکیوانیان شجرهنامهای برای خویش برساختهاند، که به ایران پیش از اسلام میرسد و نام خود را از واژههای باستانی و فارسی سره برگزیدهاند همچون آذرکیوان، آذرگشنسب، آذربهرام، آذرنوش و جز آن. این در حالی است که نه با زرتشتیان ایرانی و نه با زرتشتیان هندی در قرن شانزدهم و هفدهم میلادی ارتباط چندانی ندارند و جز تعدادی انگشتشمار از زرتشتیان که در حلقة مریدان او نام برده شدهاند، هیچ اشارهای به زرتشتیان ایران و هند و آیینها و اعتقاداتشان در کتب آذرکیوانیان نیست، شاید به این دلیل که آنان معنای باطنی و رمزی کلام آسمانی زرتشت را درک نکردهاند.
در بخش اول کتاب زندگی و آثار آذرکیوان و پیروانش مطالعه و بررسی شده است. دربارة زندگی آذرکیوان و پیروان او به ویژه در دو کتاب شارستان چهارچمن (تالیف حدود 1610م) و دبستان مذاهب (تالیف حدود 1658م) مطالبی آمده است. بر اساس این منابع، کتابها و نوشتههای ایشان بالغ بر بیست و پنج عنوان رساله بوده است که از آن میان، تنها هشت اثر بر جای مانده است: دساتیر، خویشتاب، زرِدستافشار، زندهرود، زورة باستانی، شارستان چهارچمن، جام کیخسرو و دبستان مذاهب. آثار دیگری که به آذرکیوان و پیروان او منسوب است و نشانی از آنها بر جای نمانده، عبارتاند از: آیینه اسکندر، پرتو فرهنگ، تخت طاقدیس، جشن سده، سرود مستان، سمرادنامه کامگار، نوشدارو، بزمگاه درویشان و جز آن.
در این هشت کتاب از قول خود آذرکیوان و دربارة عقاید او مطلب زیادی نیامده است و برای دریافت اصول اعتقادات این مکتب ناچاریم به نوشتهها و باورهای نویسندگان این کتب که پیروان او بودهاند نیز تکیه کنیم. اعتقاد به تناسخ، ریاضت، اشراق و سیر و سلوک، معجزه و وحی، تاویل، پرستش ستارگان و خلع بدن از مهمترین باورهای عرفانی و فلسفی آذرکیوان و پیروان اوست. همچنین آنها به «زبان آسمانی» معتقدند که به باور ایشان زبانی است رمزی که مردمان زمینی (آخشیجی پیکران) قادر به سخنگفتن بدان نیستند (دبستان مذاهب، ص 133)، زیرا الهامی است از سوی خداوند که تنها با قلب میتواند دریافت شود (دساتیر، صص 68- 69). به اعتقاد ایشان دساتیر مانند کتب دیگر پیامبران، کلام آسمانی است (دبستان مذاهب، ص 133). باور دیگر ایشان آن است که پیروان همة ادیان همچون هندو، یهود، نصرانی، گبر، سنی و شیعه میتوانند از رموز و اشارات کلام آسمانی بهرهمند شوند (همانجا)؛ نیز بر این باورند که اصل و حقیقت همة ادیان یکی است، «اگر همه ایشانرا به اسامی مختلفه نامند بنابر اختلاف لغات و استبعاد السنه چنانکه امام ارباب کشف و اعیان و مقتدای اصحاب استدلال و برهان، آذرکیوان، در آیینه اسکندر که از تصانیف آن حضرت است آورده که اختلاف فریقین مذکورین در نام است، چنانکه پندت سمارنک بهندی، و موبد به فارسی» (شارستان چهار چمن، صص163-165).